داستان کوتاه : گنج

کنجکاو شد .باهزار زحمت وبعد از دوساعت تلاش،

 

سنگ را برگرداند. صدها جانور ریز عجیب، به اشکال گوناگون

 

، آن جا می لولیدند. پشت سنگ هم نوشته شده بود :

 

خیلی فضولی ، حالا سنگ رو برگردون سر جاش .

 

عکاس بدون اینکه به این نوشته توجه کند،

 

یکی از لنزهای قوی را روی دوربین گذاشت و ده ها عکس از

 

جنب و جوش آن جانوران ریز گروفت. گنج یافته بود.چشمک


نظرات شما عزیزان:

فائزه
ساعت20:57---2 مرداد 1393
سلام من فائزه هستم وبلاگ قشنگی دارید اگر خواستید بیاید به وبلاگ من هم سری بزنید . . .

پاسخ:خواهش می کنم .


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:, | 10:16 | نویسنده : دو تا آدم باحال |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • هم نفس